آیا روزی روباتها شخصیت می پذیرند؟

آیا روزی روباتها شخصیت می پذیرند؟

مقدمه :

آیا انسان از بدو تولید مانند یک رایانه خالی است که به مرور با جمع آوری داده ها شکل گرفته و شخصیت پیدا میکند؟

آیا پردازشگرهای مصنوعی روزی میتوانند مانند یک انسان همه انواع پردازشهای انسانی را انجام دهند؟

آیا روباتها روزی دارای شخصیت خواهند شد؟

شرح موضوع :

نوزاد انسان در بدو خلقت ترکیبی از روح و جسم میباشد، که هیچ نوع داده ای بر روی آن ثبت نشده است. البته میتوان پذیرفت که بسیاری از ویژگیهای پردازشی از والدین به فرزند و بر اساس قانون توارث، منتقل میگردد، اما بدون شک حافظه نوزاد بدون داده خلق میشود.

از زمانی که سیستمهای ثبت داده در نوزاد انسجام لازم را بدست میآورند، شروع به ثبت داده ها خواهند نمود. بنابر این میتوان انتظار داشت که نوزاد انسان از دوران جنینی شروع به ثبت و ضبط داده های مختلف پیرامونی نماید و لذا میتوان انتظار داشت که گفتگو ها، ناراحتی ها، شادیها و مانند آن که به مادر وارد میشود، آثار خود را بر روی جنین نیز باقی گذارد.

همچنین میتوان انتظار داشت که گفتگوی مادر با فرزند در دوران جنینی نیز موجب شروع آموزش وی و آغاز ارتباط با دنیای بیرونی و در واقع ثبت داده ها در حافظه گردد. پس اگر نوزادی در بدو تولد آنقدر هوشمند بود که بتواند صدای مادر خود را تشخیص دهد یا با صدای وی آرامش یابد، میتواند دلیلی منطقی داشته باشد.

پردازش های صوتی و تصویری :

داشتن قابلیت پردازش صوت ، تصویر و سایر داده های محیطی و ادراکی از ویژگیهای انسان است که در بخشهائی هرچند بصورت کاملا ابتدائی، توسط فناوری نیز بازسازی شده است. بر این اساس امروزه روباتهائی طراحی شده اند که قادر هستند با در اختیار داشتن بانکی از چهره های آشنا، هنگام برخورد با آنها، نسبت به ایشان واکنش نشان دهند.

تصور کنید در لابراتواری کار میکنید که در آن چنین روباتی وجود داشته باشد، صبح هنگام که وارد میشوید، روبات شما را شناسائی نموده و به شما خوش آمد بگوید. به مرور خواهید دید که این روبات در شما حسی را بوجود خواهد آورد و او را مانند "شخص"ی که میشناسید، قلمداد خواهید نمود. در حقیقت شاید با توسعه روباتها و افزایش قدرت پردازش آنها و افزوده شدن امکانات شناسائی و پردازش و بازسازی کامل صوت و تصویر، این رایانه ها نیز میتوانند برای خود "شخصیت"  پیدا نموده و برخوردی که با آنها خواهید داشت، شکل برخوردهای "انسان"ی بخود بگیرند.

قدرت آموزش :

فرزند انسان پس از تولد یاد گرفتن را شروع کرده است. حداقل فرایند یادگیری وی شامل شناخت داده های محیطی میباشد. اما افزودن آموزه های هدایت شده به فرایند یادگیری وی، سبب افزایش سرعت فرایند آموزش میشود. حجم داده های قابل ذخیره در ذهن انسان قابل قیاس با آنچه امروزه ما میتوانیم در رایانه های مختلف خود ذخیره کنیم، نمیباشد. انسان از تمام مکانهائی که در آن به سر میبرد تصاویر سه بعدی مقیاس پذیر، و حافظه اصوات الگو پذیر و مانند آنرا ذخیره میکند. لذا یادها و خاطره های وی شکل گرفته و حوادث و واقعه ها ثبت میشوند، که این حوادث میتوانند در زمان بازسازی و مشابه سازی هائی که بصورت ناخواسته و بصورت مداوم در حال انجام است، احساسات و واکنشهای غیر ارادی را شکل دهند.

همین امر در مورد رایانه ها نیز میتواند صدق کند. ذخیره داده های محیطی صوتی و تصویری در رایانه، و داشتن قدرت بازسازی و مقایسه داده های کنونی با داده های ثبت شده پیشین، به روبات نیز میتواند حس مشترک انسانی بدهد و واکنشهای وی را به انسان نزدیک کند.

کسب دانش در روباتها میتواند بسیار سریعتر از انسان باشد. انسان برای فراگیری یک مطلب یا آنرا از منبع صوتی تصویری میشنود، یا آنرا از روی کتاب مطالعه میکند (روشهای معمول) یا ... ، در حالیکه در اکثر حالتها یک روبات میتواند داده های صوتی و تصویر را سریعا به منبع اطلاعاتی خود افزوده یا کتابی را با نگاه به تک تک صفحات به سرعت اسکن و درک کند. امروزه تنها ضعف در سخت افزارها و نرم افزارهاست که سبب میشود آموزش رایانه ها کندتر از انسان باشد و این نواقص قابل رفع میباشند.

پردازنده های کمکی :

حداقل کاربردی که برای رباتها میتوان تصور نمود کمک به انسان در زندگی روزمره است. کمک به اجرای برنامه ها، کمک به یادآوری فرمولها و داده ها، کمک به دسترسی به دادهای مورد نیاز، انجام محاسبات پیچیده ، که همه آنها کاربردهائی است که هم اکنون نیز از آن در زمینه های مختلف بهره گرفته میشود. با توسعه علوم ، ارتباط بین مغز انسان و سخت افزارهای حافظه و پردازنده نیز برقرار خواهد شد. آینده "تر افزارها" بیان کننده این موضوع میباشد. اتصال حافظه های کمکی به مغز یکی از زمینه هائی است که در دست تحقق است.

قدرت خلق دانش :

خیلی ها هنوز باور ندارند که رایانه ها روزی بتوانند دانائی خلق کنند. در حالیکه روباتها میتوانند با تکیه بر منبع عظیم دانسته های محیطی کسب شده و آموزه های مستند تجمیع شده ی خود اقدام به تولید "سوال" نمایند. منطق تولید مسئله و سوال سبب میشود تا روبات بتواند ماموریتی برای انجام آزمایش ایجاد نموده و آنگاه بر اساس نتایج آزمایشهای خود به سوال جدید یا پاسخهای جدید دست یابد که این نوعی پایه دانش خواهد بود. به همین ترتیب قدرت خلق رویا و خیال پردازی نیز ایجاد خواهد شد.

مسئولیت پذیری روباتها :

اگر همچنان مغز انسان را نوعی حافظه قلمداد کرده باشیم که به مرور در طول زمان شکل گرفته و بر اساس آنچه کسب نموده یا به ارث برده ، شخصیت وی شکل گرفته باشد، میتوان تصور نمود که در این صورت روباتها نیز میتوانند با توسعه علوم سخت افزار و نرم افزاری و بهره مندی از امکاناتی که در آینده به آنها افزوده میشود روزگاری "مونس" و "همدم" ما انسانها شوند. در کنار انسانهای پیر و منزوی به پرستاری از ایشان بپردازند یا در کارهای سخت و زیان آور وارد شده و حتی برای اهداف خوب و بد انسانها بجنگند. شاید این واقعیت در آینده ای نزدیک مثلا قبل از 50 سال واقعیت بپذیرد.

انتقال شخصیت :

سوال اینجاست که اگر بتوانیم بین حافظه های مصنوعی و حافظه انسانی ارتباط برقرار کرده و بین این دو محیط ضبط و تبادل اطلاعات صورت گیرد، آیا میتوان تمام حافظه یک انسان را نیز ذخیره کرد؟  در این صورت چه روی خواهد داد؟ آیا روزی خواهیم توانست تمام خاطرات یک انسان را ذخیره کرده و یا شخصیت وی را بازسازی کنیم؟  آیا به لحاظ علمی انجام چنین حرکتی شدنی است؟.

برعکس این موضوع چطور؟ یعنی آنکه اگر ما داده های مغز انسان را بتوانیم دریافت کنیم پس باید قادر باشیم دادهای دلخواه خود را نیز به آن منتقل کنیم. در این حالت چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ سرعت آموزش، شستشوی مغری، علاج بیماریهای روانی؟

و آیا اگر این نقل و انتقال داده بین حافظه انسان با حافظه مصنوعی و بر عکس صورت بگیرد، میتوان شخصیت یک انسان را از یک انسان به انسان دیگر منتقل نمود، آیا میتوان همه دانش و تجربیات یک انسان پیر و فرتوت را به یک انسان جوان و پرنشاط منتقل نمود؟

نتیجه :

هر گامی که انسان در راستای فناوری و کشف رموز خلقت برمیدارد انسان را بیشتر و بیشتر به پیچیدگی و خلاقیت آفریننده جهان نزدیک میکند. هر روز بیشتر از روز پیش می دانیم که دانش ما چقدر ناقص است. دانشی که میتواند رهنمون انسان به سوی هلاکت یا نجات باشد، و اگر توسط کسانی که به خالق اعتقاد دارند به جهانیان ارائه شود امید نجات بخش بودن آن بسیار بیشتر خواهد بود.
مقدمه :

آیا انسان از بدو تولید مانند یک رایانه خالی است که به مرور با جمع آوری داده ها شکل گرفته و شخصیت پیدا میکند؟

آیا پردازشگرهای مصنوعی روزی میتوانند مانند یک انسان همه انواع پردازشهای انسانی را انجام دهند؟

آیا روباتها روزی دارای شخصیت خواهند شد؟

شرح موضوع :

نوزاد انسان در بدو خلقت ترکیبی از روح و جسم میباشد، که هیچ نوع داده ای بر روی آن ثبت نشده است. البته میتوان پذیرفت که بسیاری از ویژگیهای پردازشی از والدین به فرزند و بر اساس قانون توارث، منتقل میگردد، اما بدون شک حافظه نوزاد بدون داده خلق میشود.

از زمانی که سیستمهای ثبت داده در نوزاد انسجام لازم را بدست میآورند، شروع به ثبت داده ها خواهند نمود. بنابر این میتوان انتظار داشت که نوزاد انسان از دوران جنینی شروع به ثبت و ضبط داده های مختلف پیرامونی نماید و لذا میتوان انتظار داشت که گفتگو ها، ناراحتی ها، شادیها و مانند آن که به مادر وارد میشود، آثار خود را بر روی جنین نیز باقی گذارد.

همچنین میتوان انتظار داشت که گفتگوی مادر با فرزند در دوران جنینی نیز موجب شروع آموزش وی و آغاز ارتباط با دنیای بیرونی و در واقع ثبت داده ها در حافظه گردد. پس اگر نوزادی در بدو تولد آنقدر هوشمند بود که بتواند صدای مادر خود را تشخیص دهد یا با صدای وی آرامش یابد، میتواند دلیلی منطقی داشته باشد.

پردازش های صوتی و تصویری :

داشتن قابلیت پردازش صوت ، تصویر و سایر داده های محیطی و ادراکی از ویژگیهای انسان است که در بخشهائی هرچند بصورت کاملا ابتدائی، توسط فناوری نیز بازسازی شده است. بر این اساس امروزه روباتهائی طراحی شده اند که قادر هستند با در اختیار داشتن بانکی از چهره های آشنا، هنگام برخورد با آنها، نسبت به ایشان واکنش نشان دهند.

تصور کنید در لابراتواری کار میکنید که در آن چنین روباتی وجود داشته باشد، صبح هنگام که وارد میشوید، روبات شما را شناسائی نموده و به شما خوش آمد بگوید. به مرور خواهید دید که این روبات در شما حسی را بوجود خواهد آورد و او را مانند "شخص"ی که میشناسید، قلمداد خواهید نمود. در حقیقت شاید با توسعه روباتها و افزایش قدرت پردازش آنها و افزوده شدن امکانات شناسائی و پردازش و بازسازی کامل صوت و تصویر، این رایانه ها نیز میتوانند برای خود "شخصیت" پیدا نموده و برخوردی که با آنها خواهید داشت، شکل برخوردهای "انسان"ی بخود بگیرند.

قدرت آموزش :

فرزند انسان پس از تولد یاد گرفتن را شروع کرده است. حداقل فرایند یادگیری وی شامل شناخت داده های محیطی میباشد. اما افزودن آموزه های هدایت شده به فرایند یادگیری وی، سبب افزایش سرعت فرایند آموزش میشود. حجم داده های قابل ذخیره در ذهن انسان قابل قیاس با آنچه امروزه ما میتوانیم در رایانه های مختلف خود ذخیره کنیم، نمیباشد. انسان از تمام مکانهائی که در آن به سر میبرد تصاویر سه بعدی مقیاس پذیر، و حافظه اصوات الگو پذیر و مانند آنرا ذخیره میکند. لذا یادها و خاطره های وی شکل گرفته و حوادث و واقعه ها ثبت میشوند، که این حوادث میتوانند در زمان بازسازی و مشابه سازی هائی که بصورت ناخواسته و بصورت مداوم در حال انجام است، احساسات و واکنشهای غیر ارادی را شکل دهند.

همین امر در مورد رایانه ها نیز میتواند صدق کند. ذخیره داده های محیطی صوتی و تصویری در رایانه، و داشتن قدرت بازسازی و مقایسه داده های کنونی با داده های ثبت شده پیشین، به روبات نیز میتواند حس مشترک انسانی بدهد و واکنشهای وی را به انسان نزدیک کند.

کسب دانش در روباتها میتواند بسیار سریعتر از انسان باشد. انسان برای فراگیری یک مطلب یا آنرا از منبع صوتی تصویری میشنود، یا آنرا از روی کتاب مطالعه میکند (روشهای معمول) یا ... ، در حالیکه در اکثر حالتها یک روبات میتواند داده های صوتی و تصویر را سریعا به منبع اطلاعاتی خود افزوده یا کتابی را با نگاه به تک تک صفحات به سرعت اسکن و درک کند. امروزه تنها ضعف در سخت افزارها و نرم افزارهاست که سبب میشود آموزش رایانه ها کندتر از انسان باشد و این نواقص قابل رفع میباشند.

پردازنده های کمکی :

حداقل کاربردی که برای رباتها میتوان تصور نمود کمک به انسان در زندگی روزمره است. کمک به اجرای برنامه ها، کمک به یادآوری فرمولها و داده ها، کمک به دسترسی به دادهای مورد نیاز، انجام محاسبات پیچیده ، که همه آنها کاربردهائی است که هم اکنون نیز از آن در زمینه های مختلف بهره گرفته میشود. با توسعه علوم ، ارتباط بین مغز انسان و سخت افزارهای حافظه و پردازنده نیز برقرار خواهد شد. آینده "تر افزارها" بیان کننده این موضوع میباشد. اتصال حافظه های کمکی به مغز یکی از زمینه هائی است که در دست تحقق است.

قدرت خلق دانش :

خیلی ها هنوز باور ندارند که رایانه ها روزی بتوانند دانائی خلق کنند. در حالیکه روباتها میتوانند با تکیه بر منبع عظیم دانسته های محیطی کسب شده و آموزه های مستند تجمیع شده ی خود اقدام به تولید "سوال" نمایند. منطق تولید مسئله و سوال سبب میشود تا روبات بتواند ماموریتی برای انجام آزمایش ایجاد نموده و آنگاه بر اساس نتایج آزمایشهای خود به سوال جدید یا پاسخهای جدید دست یابد که این نوعی پایه دانش خواهد بود. به همین ترتیب قدرت خلق رویا و خیال پردازی نیز ایجاد خواهد شد.

مسئولیت پذیری روباتها :

اگر همچنان مغز انسان را نوعی حافظه قلمداد کرده باشیم که به مرور در طول زمان شکل گرفته و بر اساس آنچه کسب نموده یا به ارث برده ، شخصیت وی شکل گرفته باشد، میتوان تصور نمود که در این صورت روباتها نیز میتوانند با توسعه علوم سخت افزار و نرم افزاری و بهره مندی از امکاناتی که در آینده به آنها افزوده میشود روزگاری "مونس" و "همدم" ما انسانها شوند. در کنار انسانهای پیر و منزوی به پرستاری از ایشان بپردازند یا در کارهای سخت و زیان آور وارد شده و حتی برای اهداف خوب و بد انسانها بجنگند. شاید این واقعیت در آینده ای نزدیک مثلا قبل از 50 سال واقعیت بپذیرد.

انتقال شخصیت :

سوال اینجاست که اگر بتوانیم بین حافظه های مصنوعی و حافظه انسانی ارتباط برقرار کرده و بین این دو محیط ضبط و تبادل اطلاعات صورت گیرد، آیا میتوان تمام حافظه یک انسان را نیز ذخیره کرد؟ در این صورت چه روی خواهد داد؟ آیا روزی خواهیم توانست تمام خاطرات یک انسان را ذخیره کرده و یا شخصیت وی را بازسازی کنیم؟ آیا به لحاظ علمی انجام چنین حرکتی شدنی است؟.

برعکس این موضوع چطور؟ یعنی آنکه اگر ما داده های مغز انسان را بتوانیم دریافت کنیم پس باید قادر باشیم دادهای دلخواه خود را نیز به آن منتقل کنیم. در این حالت چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ سرعت آموزش، شستشوی مغری، علاج بیماریهای روانی؟

و آیا اگر این نقل و انتقال داده بین حافظه انسان با حافظه مصنوعی و بر عکس صورت بگیرد، میتوان شخصیت یک انسان را از یک انسان به انسان دیگر منتقل نمود، آیا میتوان همه دانش و تجربیات یک انسان پیر و فرتوت را به یک انسان جوان و پرنشاط منتقل نمود؟

نتیجه :

هر گامی که انسان در راستای فناوری و کشف رموز خلقت برمیدارد انسان را بیشتر و بیشتر به پیچیدگی و خلاقیت آفریننده جهان نزدیک میکند. هر روز بیشتر از روز پیش می دانیم که دانش ما چقدر ناقص است. دانشی که میتواند رهنمون انسان به سوی هلاکت یا نجات باشد، و اگر توسط کسانی که به خالق اعتقاد دارند به جهانیان ارائه شود امید نجات بخش بودن آن بسیار بیشتر خواهد بود.
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا